سه ویژگی در هر که باشد ایمانش به کمال رسد : خرد، بردباری و دانش . [امام علی علیه السلام]
پرسش : آیا عقیده مهدویت مورد اجماع مسلمین است؟
پاسخ : عقیده به مهدویت از عقایدى است که مسلمانان با اختلافات مذهبى که دارند بر آن اتفاق دارند، وهرگز به مذهب خاصى اختصاص ندارد، زیرا جمیع شیعه امامیه، زیدیه، مالکىها، حنفىها، شافعىها، حنبلىها ووهابیان بر این مسأله اتفاق نظر دارند که شخصى از عترت پیامبر اکرم (ص) قیام کرده وزمین را پر از عدل وداد خواهد کرد، آن گونه که پر از ظلم وجور شده باشد.
جماعتى از علماى اهل سنّت تصریح کردهاند که این عقیده مورد اتفاق مسلمین است وحتى برخى از فقهاى اهل سنّت به وجوب قتل منکر آن فتوا دادهاند.
احمد امین مصرى با آنکه منکر اصل مهدویت است، ولى این عقیده را از عقاید مسلّم اهل سنّت مىشمارد که به آن ایمان دارند.( المهدى و المهدویة، ص 110.)
پرسش : آیا مىتوان به مضمون حدیث غیر متواتر اعتقاد پیدا نمود؟
پاسخ : اهل سنّت، از آنجا که موضوع ظهور حضرت مهدى (ع) را از جمله خبرهایى مىدانند که پیامبر اکرم (ص) به آن بشارت داده است، لذا به جهت وجود روایات صحیحالسند در این موضوع، اعتقاد وایمان به آن را واجب مىدانند، گر چه -بر فرض- روآیات در حدّ تواتر نباشد.
حمود بن عبداللَّه تویجرى مىگوید: «هر چه به طریق صحیح از پیامبر اکرم (ص) به آن خبر داده شده، ایمان به آن بر هر مسلمانى واجب است، زیرا در راستاى اعتراف وشهادت به رسالت اوست...». آن گاه تویجرى از احمد بن حنبل وموفق ابومحمّد مقدسى نیز همین ادعا را نقل مىکند.( اتحاف الجماعة، ج 1، ص 6.)
او در جاى دیگر مىگوید: «در ایمان به خبرهاى غیبى تواتر شرط نیست... بلکه هر خبر غیبى که به سند صحیح از رسولخدا (ص) ثابت شده ایمان به آن واجب است، خواه آن خبر متواتر باشد یا واحد، واین قول اهل سنّت وجماعت است...». آن گاه براى مدعاى خود به آیه نبأ تمسک کرده است.( همان، ص 7.)
دکتر محمد احمد اسماعیل مقدّم مىگوید: «هر حدیثى که به طور صحیح از رسول خدا (ص) رسیده ایمان به آن بر هر مسلمانى واجب است، واین از لوازم شهادت به نبوت ورسالت پیامبر اسلام است...».( المهدى و فقه اشراط الساعة، ص 24ù23.)
پرسش : حکم منکر حضرت مهدى(ع) وظهور او، در نزد اهل سنّت چیست؟
پاسخ : برخى از علماى اهل سنّت ایمان به خروج حضرت مهدى (ع) را واجب دانسته وبرخى دیگر منکر آن را کافر به حساب آوردهاند:
احمد بن محمّد بن صدیق مىگوید: «ایمان به خروج مهدى واجب، واعتقاد به ظهور او به جهت تصدیق پیامبر (ص) حتمى وثابت است...».( ابراز الوهم المکنون، ص 433.)
همین تعبیر از سفارینى حنبلى، ناصرالدین البانى، عبدالمحسن بن حمد( الاذاعة، ص 146.)( مجله التمدن الاسلامى، شماره 22، ص 643.)
العبّاد، نیز رسیده است.( مجله الجماعة الاسلامیة، شماره 3.)
فقیه شافعى ابن حجر تصریح کرده که انکار مهدى اگر موجب انکار سنت از اصل واساس گردد، سبب کفر مىشود، وهر کس چنین کند قتلش واجب است. واگر انکار، تنها به جهت عناد ودشمنى با ائمه اسلام است نه سنت، لازم است که او را تعزیر آشکار واهانت نمود تا دست از این کار بردارد...».( البرهان، ص 178.)
احمد بن محمد بن صدیق غمارى ازهرى در رابطه با احادیث مهدویت مىگوید: «این احادیث متواترند ومنکرین آنها بدعتگزار وگمراه به حساب مىآیند».( المهدى المنتظر، ص 5.)
پرسش : آیا اعتقاد به مهدویت مردم را از عمل خیر باز مىدارد؟
پاسخ : قبل از هر چیز باید عقیده به مهدویت وانتظار مهدى موعود (ع) را معنا کرد.
اگر مقصود از عقیده مهدویت آن باشد که انسان به انتظار ظهور کسى بنشیند که به سبب فراگیر شدن ظلم با ظهورش به تنهایى همه امور را اصلاح مىکند وما هیچ نقشى در ظهور او نداریم بلکه مىتوانیم با گسترش ظلم در ظهور او تعجیل کنیم، با این دیدگاه مىتوان گفت که اعتقاد به مهدویت انسان را از عمل خیر باز مىدارد.
ولى اگر برداشت ما از اعتقاد به مهدویت عقیده به ظهور کسى است که ما مىتوانیم با زمینه سازى براى او در ظهورش تعجیل کنیم واگر تأخیر در آن شده به جهت کوتاهى ما است، نه تنها این عقیده انسان را از عمل باز نمىدارد بلکه در عمل کردن به خیر نیز تشویق خواهد نمود، زیرا منتظران مصلح، خود افرادى صالح هستند. لذا در روایات اسلامى، انتظار فرج از مقوله عمل واز افضل اعمال امّت اسلامى به حساب آمده است.
پرسش : آیا زیدیّه منکر مهدى(ع) هستند؟
پاسخ : احمد امین مصرى در کتاب «ضحى الاسلام» ادّعا مىکند که زیدیه به طور شدید مهدى (ع) را انکار مىکنند.( ضحى الاسلام ج 3 ص 243 )
ادعاى احمد امین به طور حتم باطل است، زیرا با مراجعه به کتابهاى زیدیّه پى مىبریم که آنها هم مانند سایر فِرَق اسلامى به ظهور وقیام حضرت مهدى (ع) اعتقاد کامل دارند.
مجد الدین بن محمّد بن منصور حسنى مؤیّدى از بزرگان علماى زیدیّه است که در کتاب «لوامع الانوار» بابى را تحت عنوان «اخبار المهدى» بیان کرده و احادیث بسیارى درباره آن حضرت (ع) آورده است.( لوامع الانوار، ج 1، ص 64-58.)
او در بخشى از کلمات خود مىگوید: «امامان از آلمحمّد که درودهاى خداوند متعال بر آنها باد به حضرت مهدى بشارت مىدادند وفرج او را از خداوند انتظار مىکشیدند. اول امامان آخر امامان را به این موضوع وصیت مىنمودند، وسابق آنان به کسانى که بعد از آنها مىآمدند موضوع حضرت مهدى (ع) را ابلاغ مىنمودند».( همان، ص 58.)
او نیز بعد از نقل اخبار ورایات بسیار درباره حضرت مهدى (ع) مىگوید: «روایات درباره مهدى واینکه او از اهل بیت است به حدّ تواتر مىباشد».( همان.)
ونیز مىگوید: «خبرهاى نبوى وبشارتهاى علوى به امام امّت وخاتمه امامان (مهدى)... بیش از آن است که شماره شود. وامر درباره او همان چیزى است که شارح نهج البلاغه (ابن ابى الحدید) در شرح کلام وصىّ (امام على) صلواتاللَّه علیه «قد لبس للحکمة جنتها» گفته است. کلامى که نصّ آن این است. وبه تحقیق اتّفاق تمام فرقههاى مسلمانان بر این است که دنیا وتکلیف تمام نمىشود مگر بر او (ظهور او)».( همان.)
همین مضامین را امام زیدیّه، ابن حمزه، در کتاب «الشافى» نقل کرده است.( کتاب الشافى، ج 1، ص 78.)
از عبارات ابنحمزه استفاده مىشود که او حتّى به ولادت حضرت مهدى (ع) اعتقاد دارد، نه اینکه در آخرالزمان متولد مىشود.( همان، ص 79.)
ونیز قاضى حسین بن ناصر مهلا از علماى زیدیه در کتاب «مطمح الآمال» به اصل قضیه مهدویت تصریح کرده است. او مىگوید: «درباره مهدى احادیثى است که به حد تواتر رسیده است».( مطمح الآمال، ص 185 )
پرسش : آیا پدید آمدن مدّعیان مهدویت بر حتمى بودن ظهورمهدى(ع) دلالت دارد؟
پاسخ : عقیده مهدویت به حدّى در جامعه اسلامى رسوخ کرده بود که حتّى برخى افراد از این عقیده مسلّم سوءاستفاده کرده وادعاى مهدویت نمودند، ولى خوشبختانه با گذشت زمان مفتضح شدند.
احمد امین مصرى در کتاب «المهدیة فى الاسلام» درصدد برآمده که مدعیان مهدویت را از عوامل واسباب طعن بر عقیده مهدویت واصالت آن به حساب آورد، ولى صحیح عکس آن است؛ زیرا ادعاى مهدویت در طول تاریخ از افراد، دلیل بر حقانیّت اصل این عقیده ورسوخ آن در میان جامعه است.
اگر این نظریه صحیح باشد که ادعا سبب بطلان یک حقیقت است، باید نبوّت انبیا را نیز انکار کنیم؛ زیرا در طول تاریخ انبیا افرادى پیدا شدند که به دروغ ادعاى نبوت کردند.
پرسش : تألیف در قضیه مهدویت از چه زمانى بوده است؟
پاسخ : با مراجعه به کتب تراجم ورجال پى مىبریم که تألیف درباره مهدویت حرکتى بنیادین بوده که نه تنها قبل از ولادت حضرت مهدى (ع) در بین شیعه رواج داشته، بلکه حرکتى مقدّس نزد شیعه وسنّى بعد از وفات رسول خدا (ص) بوده است، واین به نوبه خود دلیل بر آن است که اصل قضیه از مسلّمات مسائل اسلامى است که مورد اتفاق بین مسلمین قرار گرفته است، واز مسائلى نبوده است که بعد از عصر حیرت پدید آمده باشد که جامعه شیعى بعد از شهادت امام حسن عسکرى (ع) به آن مبتلا شده باشد.
به طور جزم مىتوان گفت که شروع حرکت تألیف در قضیه مهدویت به ظهور حرکت تدوین حدیث در تاریخ اسلامى یعنى اوایل قرن دوّم هجرى باز مىگردد؛ زیرا از کتب رجال استفاده مىشود که شروع تألیف در این زمینه در جامعه شیعى در عصر امام صادق (ع) بوده است.
شیخ طوسى در کتاب «الفهرست» نقل مىکند که على بن یقطین بن موسى بغدادى اسدى کوفى الاصل، کتابى در ملاحم تألیف نموده است
نوشته شده توسط : آسمون