تنگدستى بزرگتر مرگ است . [نهج البلاغه]
با یکسان تلقى کردن بندهى رنجدیده در کتاب اشعیاى نبى باب 53 با عیسى مسیح، ویژگى جدیدى در مسیحا باورى عهد جدید مطرح شد . در انجیل مرقس باب 9، آیه 12 آمده است که "در بارهى پسر انسان نوشتهاند که باید رنجهاى فراوانى را متحمل گردد و به گونهاى تحقیرآمیز با او رفتار شود" (مقایسه کنید با کتاب اشعیاى نبى باب 53، آیه 3). کتاب اعمال رسولان باب 8، آیه 32; مصداق آیات 7 - 8 باب 53 کتاب اشعیاى نبى را صریحا عیسى مسیح مىداند، و در کتاب اول پطرس باب 2، آیات 22 - 24 ذکر شده یا اشاره شده که بخشهایى از کتاب اشعیاى نبى باب 53 به او اشاره دارند . به نظر مىرسد که این یکسانانگارى، خلقت آغازین عیسى مسیح (یا احتمالا ظهور کلیساى اولیه) باشد .
بنابراین، مسیحشناسى عهد جدید از ویژگیهاى بسیار فراوانى بهره مىگیرد که بر گرفته از مسیحا باورى یهود است . در عین حال، بعد جدیدى را هم به آن مىافزاید و آن، این دیدگاه است که اگر چه مسیح قبلا به شخصه امیدهاى مسیحا باورى را تحقق بخشیده است، اما قرار است که باز گردد تا این امیدها را به تحقق نهایىشان برساند .
مسیحا باورى (مهدویت) در اسلام :
عقایدى مشابه بازگشت مجدد مسیح را مىتوان در اسلام نیز یافت، که احتمالا ناشى از تاثیر مسیحیت است . اگر چه قرآن خداوند را قاضى روز قیامت مىداند، روایات اسلامى پس از آن، حوادث مقدماتى خاصى را قبل از آن روز معرفى مىکند . نقل شده که محمد گفته است اگر فقط یک روز از عمر جهان باقى مانده باشد به قدرى طولانى مىشود که فرمانروایى از اهل بیت پیامبر بتواند تمام دشمنان اسلام را نابود کند .
این فرمانروا مهدى نام دارد، یعنى "کسى که به حق هدایتشده است . " روایات دیگر مىگویند او جهان را پرا از عدل و داد مىکند همان گونه که در حال حاضر پر از گناه است که انعکاس واضح مکتب سلطنتى قدیم است . برخى مهدى را همان مسیح (به عربى، عیسى) مىدانند که قرار استبا ظهور خود قبل از آخر زمان، دجال (فریبکار)، مسیحاى دورغین یا ضد مسیح را نابود کند . این روایات به وسیلهى بنیانگذاران سلسله حاکمان جدید و سایر رهبران سیاسى یا مذهبى و به ویژه در میان شیعه، به کار گرفته شدهاند . آخرین نمونهى آن رهبر شورشیان، محمد احمد سودانى بود که از سال 1883 به طور موقت نفوذ انگلستان بر این منطقه را از بین برد .
نهضتهاى "بومى پرستگرا" (9) :.
به دلایلى مفهوم مسیح باورى براى توصیف چند فرقه "بومىپرست" در نقاط مختلف جهان که در پى نزاع بین مسیحیت استعمارگر و ادیان بومى به وجود آمدهاند، به کار رفته است . اما به پیروى از ویتوریو لانترتارى (10) (1965)، باید بین نهضتهاى مسیحا باورى و نهضتهاى پیامبران تمایز قائل شد . او مىگوید "عیسى" ناجى منتظر است و "پیامبر" کسى است که آمدن کسى را که قرار استبیاید اعلام کند . خود پیامبر پس از رحلت مىتواند "مسیحا" باشد و انتظار رود که به عنوان یک ناجى باز گردد، یا اینکه، خود پیامبر با استناد به یک اسطورهى مسیحایى سابق، خود را پیامبر مسیحا اعلام کند " (پاورقى ص 242).
نمونهى این گونه نهضتها در تمام نقاط بومى جهان مشهود است . در همین قرن شانزدهم، امواج پى در پى قبایل توپى (11) در برزیل، در جستجوى "سرزمین بدون شیطان" که مبتنى بر مسیحا باورى بود، به ساحل بائیا (12) رفتند . گفته شده مهاجرت دیگرى از این قبیل براى یافتن "سرزمین ابدیت و آرامش جاودانى" منجر به ظهور عقیدهى الدورادو (13) در بین مردم اسپانیا گردیده است . مهاجرتهاى مشابهى در قرنهاى بعد به رهبرى نوعى پیامبر رخ داده که به عنوان "خداى انسان گونه" (14) یا "نیمه خدا" (15) توصیف شده و منظور از آن جادوگران قبایل بومى است که براى بومیان، رهبران مذهبى و صور تناسخ یافتهى قهرمانان بزرگ اسطورهاى در سنتبومى و اعلام کنندگان دوران تجدید تلقى مىشدند .
ادامه مطلب...
نوشته شده توسط : آسمون
سلام.اول از همه فرارسیدن شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها رو تسلیت میگم.
بعد اینکه امروز یه داستان درباره امام زمان علیه السلام براتون میذارم.امیدوارم بشنوید ولذت ببرید
اگه کم و کسری می بینید ببخشید.دوره امتحاناته و کمتر وقت میکنم به وبلاگ برسم.
چقدر ایمان خوب است ! چه بد می کنند آنها که می کوشند انسان را از ایمان محروم کنند.
چه ستمکار مردمی هستند این به ظاهر دوستداران بشر ! (طرفداران آزادی و مدرنیسم و بَسا مدرن).
دروغ می گویند ، دروغ نمی فهمند یا می فهمند و نمی خواهند ، نمی توانند بخواهند ، اگر عشق نباشد چه آتشی زندگی را گرم کند ؟
اگر نیایش و پرستش نباشد زندگی را به چه کار شایسته ای صرف توان کرد؟
اگر انتظار مسیحی ، امام قائمی ، موعودی در دلها نباشد ماندن برای چیست؟
و اگر میعادی نباشد ماندن برای چیست؟
اگر دیداری نباشد دیدن را چه سود؟
دیده را فایده آن است که دلبر بیند
گر نبیند چه بود فایده بینایی را
اگر بهشت نباشد صبر بر رنج و تحمل زندگی دوزخ چرا؟
اگر ساحل آن رود مقدس نباشد بردباری در عطش از بهر چه؟
و من در شگفتم که آنها می خواهند معبود را از هستی بر گیرند چگونه انتظار دارند انسان در خلاء دم زند؟
ایمان چه دنیای زیبا و پر از عجائبی است( گویی که )جهان دیگر در همین جهان است.
کوچه و بازار ، شهر و باغ و آبادی و طوبی و روح و پری و گل و میوه و شیر و عسلش در همین زمین است( روایتی در اصول کافی که بهشت در لای همین دنیا پیچیده است ).
دکتر علی شریعتی
نوشته شده توسط : آسمون
مسیحیت:
مسیحیت اولیه بسیارى از نظرات یهودیت را در خصوص مسیح موعود پذیرفته، آنها را در مورد عیسى مسیح به کار مىبرد . مسیح موعود در زبان یونانى به Christos ، یعنى مسیح، ترجمه شده است، بدین وسیله عیسى مسیح را با امیدهاى مسیحایى یهودیتیکسان تلقى کرده است . انجیل متى تفسیر این عبارت را در کتاب اشعیاى نبى باب 9، آیه 1 (نسخه انگلیسى باب 9، آیه 2) "کسانى که در تاریکى راه مىپیمایند، شاهد نور عظیم خواهند بود"، در عیسى مسیح متحقق دانسته است (انجیل متى باب 4، آیات 14 - 18). نقل شده که کتاب میکاه نبى باب 5، آیه 1 (نسخهى انگلیسى باب 5 آیه 2) تایید مىکند که مسیح در بیت اللحم به دنیا مىآید (انجیل متى باب 2، آیه 6). آیه 9 از باب 9 کتاب زکریاى نبى به عنوان پیش بینى ورود عیسى مسیح به بیت المقدس تفسیر شده است (انجیل متى باب 21، آیه 5) و اگر داستانى که انجیل متى روایت کرده صحیح باشد، به معنى آن است که عیسى مسیح خواسته استخود را مسیح موعود معرفى کند .
آیه 7 باب 2 مزامیر ("تو پسر من هستى") در ارتباط با غسل تعمید عیسى مسیح نقل شده یا حداقل تلویحا به آن اشاره دارد (انجیل متى، باب 3، آیه 17; انجیل مرقس باب 1، آیه 11; انجیل لوقا باب 3، آیه 22). (اما مسیح موعود در یهودیت پسر خدا تلقى نمىشد) . از کتاب مزامیر داود باب 110، آیه 1 براى اثبات این امر استفاده مىشود که مسیح موعود نمىتواند پسر داوود باشد (انجیل متى باب 22، آیه 44) ; بخشهاى دیگر باب 10 مزامیر داود مؤید تفسیر باب 5، 6 و 7 کتاب عبدانیان است . اما عهد جدید، مسیحا باورى سیاسى مذکور در مزامیر سلیمان را رد مىکند . عیسى مسیح از قبول پادشاهى خوددارى کرد (انجیل یوحنا، باب 6، آیه 15) ; او در برابر پیلات (8) اعلام کرد: "پادشاهى من متعلق به این جهان نیست" (انجیل یوحنا باب 18، آیه 26). با وجود این او را متهم نمودند که ادعاى "پادشاهى یهود" را نموده است (انجیل یوحنا باب 19، آیه 19).
با این حال، اگر چه عهد جدید تصریح مىکند مسیح موعود پسر خداست، اما از عنوان "پسر انسان" نیز استفاده مىکند . طبق اناجیل، عیسى مسیح این عبارت را در مورد خود به کار مىبرد که در چند مورد احتمالا فقط به معنى "انسان" یا "این بشر" بوده است (انجیل مرقس باب 2، آیه 10، انجیل متى باب 11، آیه 8، و نظیر آن; انجیل متى باب 8، آیه 20 و نظیر آن). در چند متن به آمدن پسر انسان در آخر الزمان اشاره شده است (انجیل متى باب 24، آیه 27; باب 24، آیه 37; انجیل لوقا باب 18، آیه 18; باب 18، آیه 23; باب 18، آیه 69; انجیل متى باب 10، آیه 23; انجیل مرقس باب 13، آیه 26) ; اینها حاکى از همان تفسیر دانیال باب 7، آیه 13 کتاب دانیال نبى هستند که در کتاب اول خنوخ و کتاب دوم اسدرا نیز آمده است اما حاوى عنصر دیگرى هم هستند که به موجب آن، عیسى مسیح است که براى بار دوم به عنوان قاضى جهانیان باز مىگردد . گروه سوم منابع مطرح کننده "پسر انسان"، اشارهاى تلویحى به رنج و مرگ مسیح دارند که گاه احیاى او را نیز مطرح مىکنند (انجیل مرقس باب 8، آیه 31; باب 9، آیه 9; باب 9، آیه 31; باب 10، آیه 33; باب 14، آیه 21; باب 14، آیه 21; باب 14، آیه 41; انجیل لوقا باب 22، آیه 48 و غیره). این آیات، دیدگاه رنج مسیح را مطرح مىکنند که در مسیحا باورى یهود کاملا ناشناخته نیست اما هرگز ارتباطى به پسر انسان ندارد .(اگر پسر انسان یهود، گاه "بندهى خدا" توصیف شده باشد فصل مربوط به رنجبنده، در کتاب اشعیاى نبى باب 53 هرگز در مورد او صدق نمىکند) . در انجیل یوحنا، پسر انسان در بیشتر موارد خدائى است که به صورت پادشاه و قاضى توصیف شده، و ضمنا موجودى ازلى در بهشت نیز تلقى مىشود .(انجیل یوحنا باب 1، آیه 51; باب 3، آیه 23; باب 8، آیه 28) ; کتاب عبرانیان باب 2، آیات 6 - 8 باب 8 مزامیر داود را، که در آن "پسر انسان" در اصل به معنى "انسان" بوده، اشاره به عیسى مسیح مىداند، در نتیجه مفهومى معاد شناختى به این عبارت مىبخشد .
ادامه دارد...
نوشته شده توسط : آسمون
قبل از هرچیز سالروز رحلت جانگداز امام خمینی رو به همه دوستان تسلیت می گم.امیدوارم که همه ما بتونیم از پیروان راه ان عزیز سفر کرده باشیم.
سالها می گذرد حادثه ها می اید انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
ادامه یادداشت قبلی:
یهودیت:
در یهودیت مربوط به دورهى بین دو عهد، امیدهاى مربوط به مسیح موعود در دو جهتشکل گرفت . یکى از آنها ملى و سیاسى بود که در مزامیر منسوب (2) به سلیمان (بابهاى 17 و 18) با بیشترین وضوح مطرح شده است . در اینجا این مسیح ملى، فرزند داوود است . او با خرد و عدل حکومتخواهد کرد; قدرتهاى بزرگ جهان را شکستخواهد داد، مردم خود را از قید حکومتبیگانه رها خواهد ساخت و سلطنتى جهانى وضع خواهد کرد که در آن مردم در صلح و سعادت زندگى خواهند کرد . همین آرمان شاهانه در توصیف حکومتشمعون در کتاب اول مکابیان (3) باب 14، آیه 3; مطرح شده که بیانگر پیشگویىهاى کتب عهد عتیق در مورد مسیح موعود است .
برخى اسناد جعلى، به ویژه وصیتنامه لیواى (4) ، از مسیح کشیش نیز سخن مىگویند که قرار است صلح و علم خداوند را براى مردم خود و جهان به ارمغان آورد . امت قمران (5) حتى منتظر دو فرد تدهین شده بودند، یک کشیش و یک پادشاه، اما اطلاع زیادى از وظایف آنها در دست نیست .
مسیر دوم این شکلگیرى مهمتر از همه در کتاب حبشى زبان مکاشفات خنوخ نبى (کتاب اول خنوخ) و در کتاب دوم اسدرا (6) (که کتاب چهارم عزرا هم نامیده مىشود) یافت مىشود . تمرکز اصلى آن بر عبارت پسر انسان است . این عبارت در عهد عتیق عمدتا جهت اشاره به انسان (کتاب مزامیر داود باب 8، آیه 5; باب 80، آیه 18; [نسخه انگلیسى باب 80، آیه 17] و چندین بار خطاب به پیامبر، در کتاب فر قیال نبى) به کار رفته است . در رؤیائى که در کتاب دانیال باب 7، ثبتشده است، این عبارت در آیه 13 براى اشاره به «موجودى شبیه انسان» به کار رفته که برخلاف چهار حیوان معمول، مظهر چهار قدرت بزرگ در جهان قدیم است و بر نقش مهم اسرائیل در روز قیامت دلالت مىکند .
در کتب مکاشفات مذکور، پسر انسان شخصیتى غیرمادى، کمابیش الهى و ازلى است که در حال حاضر در بهشت پنهان است . وى در آخرالزمان، ظاهر مىشود تا در باب رستاخیز مردگان در میان جهانیان قضاوت کند . مؤمنین از سلطهى شیاطین رها مىشوند و او براى همیشه در صلح و عدالتبر جهان حکومتخواهد کرد . در این کتب اغلب از او به عنوان «شخص برگزیده» یاد شده، تنها گاهى «شخص تدهین شده» ، یعنى مسیح موعود، نامیده مىشود . آشکار است که تفسیر سورهى 13 باب 7 کتاب دانیال، «پسر انسان» را به یک شخص اطلاق مىکند نه چیزى که مورد مقایسه قرار گیرد . مشکل در اینجاست که تا چه حد این متون به قبل از مسیحیت تعلق دارند . کتاب دوم اسدرا قطعا بعد از سقوط بیت المقدس در سال 70 میلادى نوشته شده است و بخشهایى از کتاب اول خنوخ که در آن اشاراتى به پسر انسان شده، در لابلاى قسمتهاى آرامى (7) زبان همان نوشتهاى که در قمران یافتشده، وجود ندارد . از سوى دیگر، به نظر مىرسد عهد جدید همین تفسیر سوره 13، باب 7، کتاب دانیال را مفروض گرفته است .
نوشته شده توسط : آسمون
به مناسبت سالروز رحلت امام خمینی این سایت رو که درباره ایشون هست رو معرفی میکنم
امیدوارم استفاده کنید.
درمحفل دوستان به جز یاد تو نیست
ازاده نباشد انکه ازاد تو نیست
شیرین لب و شیرین خط شیرین گفتار
ان کیست که با این همه فرهاد تو نیست
برگرفته از اشعار عارفانه امام خمینی
نوشته شده توسط : آسمون
اول از هر چیزی بگم که ادامه این مقاله رو در یادداشت بعدی دنبال کنید.چون دوستان گفته بودند یادداشت ها خیلی بلند هستند نتونستم بیشتر از این بذارم.ببخشید
اشاره
آنچه در پى مىآید ترجمهاى است از مقالهى Messianism (مهدویت) که در دائرة المعارف دین جلد 9 صفحه 469 الى 481 ویراسته میرچا الیاده توسط شرکت انتشاراتى مک میلان نیویورک آمریکا در سال 1987 به چاپ رسیده است . طبیعتا دیدگاه دانشمندان و دینشناسان غربى نسبتبه ویژگىهاى حضرت مهدى (عج) تا حدود زیادى متاثر از متون و شخصیتهایى است که با جایگاه عصمت، مبانى غیبت، تاریخ زندگى ایشان و به طور کلى دیدگاه شیعهى دوازده امامى نسبتبه آن حضرت، آشنایى کاملى نداشتهاند، همچنان که در قسمت کتابشناسى این مقاله ملاحظه مىشود، در اکثر برداشتها کتب غیراصلى و دست دوم، ملاک قضاوت بودهاند و نویسندهى بخش سوم مقاله (مهدویت در اسلام) در ابتداى کتابشناسى خود تذکر مىدهد که هیچ مطالعهى جامعى را در خصوص کل موضوعات مربوط به حضرت مهدى (عج) و نهضتهاى تاریخى نیافته، تنها دو کتاب را مىتواند به عنوان منابعى مهم در خصوص ظهور اولیه، سابقه و توسعه دیدگاه حضرت مهدى (عج) در نهضتهاى شیعه، معرفى نماید . اول، کتاب «آغاز مهدویت» اثر ژان اولاف بلیج فلدت و دوم، کتاب «مهدویت در اسلام: ایده مهدى در شیعه دوازده امامى» اثر عبدالعزیز ساشادینا .
واضح است که منظور اصلى از ترجمه این مقاله و سایر مقالاتى که در دائرة المعارفهاى معتبر غربى در مورد حضرت مهدى (عج) به قلم بزرگترین دینشناسان و اسلام شناسان غربى نگارش یافته، صرفا آشنایى با دیدگاه و نگرش آنان نسبتبه آن وجود عزیز است نه تایید کامل عقاید و کج فکرىهاى آن دانشمندان، لذا ترجمه این نوع مقالات مىتواند زمینهاى براى شناخت هر چه دقیقتر عقاید بزرگان شیعهشناسى غرب در مورد حضرت فراهم آورد تا این شناخت، خود مبنایى براى تبلیغ صحیح و شناساندن شخصیتحقیقى آن امام عزیز به مردم و اندیشمندان دیار غرب باشد . ان شاء الله . (مترجم)
این نوشتار، مشتمل بر سه مقاله است:
1) نگاه اجمالى
2) مسیحا باورى در دین یهود
3) مهدویت در اسلام
مقاله اول مرورى بین فرهنگى بر مفهوم و عقیدهى مسیحا باورى در ادیان مختلف، به ویژه در مسیحیت، ارائه مىنماید . دو مقالهى بعدى به مسیحا باورى در سنتیهود و [مهدویت در] اسلام مىپردازند .
1) نگاه اجمالى
واژه مسیحا باورى از کلمه مسیح گرفته شده که ترجمهى واژهى عبرى mashiah (تدهین شده) است و در اصل به پادشاهى دلالت مىکرد که سلطنت او با مراسم مسح با روغن، مقدس اعلام مىشد . در کتب مقدس یهود (کتب عهد عتیق)، mashiah همیشه براى اشاره به پادشاه وقت اسرائیل به کار رفته است: در مورد طالوت نبى (باب 12 آیات 3 - 5 و باب 24 آیات 7 - 11)، داوود نبى (باب 19، آیات 22 - 21)، سلیمان نبى (کتاب وقایع ایام 2 . باب 6، آیه 42)، یا پادشاه به طور کلى (کتاب مزامیر: باب 2، آیه 2; باب 18، آیه 50; باب 20، آیه 6; باب 28، آیه 8; باب 9، آیه 84; باب 38، آیه 89; باب 51، آیه 89، باب 17، آیه 132). اما در دورهى بین دو عهد، این واژه به پادشاه آینده اطلاق مىشد که انتظار مىرفت پادشاهى اسرائیل را اصلاح کند و مردم را از شر تمام شیاطین نجات دهد .
در عین حال، اگر چه در پیشگویىهاى پیامبران در خصوص پادشاه آرمانى آینده، از واژهى مسیح استفاده نشده است، اما آنها را از زمرهى از همین نوع پیشبینىهاى مربوط به معادشناسى تلقى کردهاند . این متون عبارتند از کتاب اشعیاى نبى باب 9، آیات 1 - 6; باب 11، آیات 1 - 9; کتاب میکاه نبى باب 5 آیات 2 - 6، کتاب زکریاى نبى باب 9، آیه 9، و برخى از مزامیر «شاهانه» مانند کتاب مزامیر داود باب 2، 72 و 110 . سابقه این مفهوم اخیر در مکاتب سلطنتى خاور نزدیک باستانى یافت مىشود که در آن پادشاه نقش ناجى مردم خود را ایفا مىکرد و انتظار مىرفت که هر پادشاه جدید حاصلخیزى، ثروت، آزادى، صلح و سعادت را براى سرزمین خود به ارمغان آورد . نمونههاى آن را مىتوان هم در مصر و هم در بین النهرین یافت . دانشمند فرانسوى، ادوارد دورم (1) در کتاب خود تحت عنوان (1910) برخى از متونى را ذکر کرده است که چنین انتظاراتى را تحت عنوان «پادشاه مسیح» مطرح کردهاند [. همچنین مراجعه کنید به: پادشاهى، مقالهاى در بارهى پادشاهى در سرزمین مدیترانهى باستانى] .
نوشته شده توسط : آسمون
پرسش : آیا عقیده مهدویت مورد اجماع مسلمین است؟
پاسخ : عقیده به مهدویت از عقایدى است که مسلمانان با اختلافات مذهبى که دارند بر آن اتفاق دارند، وهرگز به مذهب خاصى اختصاص ندارد، زیرا جمیع شیعه امامیه، زیدیه، مالکىها، حنفىها، شافعىها، حنبلىها ووهابیان بر این مسأله اتفاق نظر دارند که شخصى از عترت پیامبر اکرم (ص) قیام کرده وزمین را پر از عدل وداد خواهد کرد، آن گونه که پر از ظلم وجور شده باشد.
جماعتى از علماى اهل سنّت تصریح کردهاند که این عقیده مورد اتفاق مسلمین است وحتى برخى از فقهاى اهل سنّت به وجوب قتل منکر آن فتوا دادهاند.
احمد امین مصرى با آنکه منکر اصل مهدویت است، ولى این عقیده را از عقاید مسلّم اهل سنّت مىشمارد که به آن ایمان دارند.( المهدى و المهدویة، ص 110.)
پرسش : آیا مىتوان به مضمون حدیث غیر متواتر اعتقاد پیدا نمود؟
پاسخ : اهل سنّت، از آنجا که موضوع ظهور حضرت مهدى (ع) را از جمله خبرهایى مىدانند که پیامبر اکرم (ص) به آن بشارت داده است، لذا به جهت وجود روایات صحیحالسند در این موضوع، اعتقاد وایمان به آن را واجب مىدانند، گر چه -بر فرض- روآیات در حدّ تواتر نباشد.
حمود بن عبداللَّه تویجرى مىگوید: «هر چه به طریق صحیح از پیامبر اکرم (ص) به آن خبر داده شده، ایمان به آن بر هر مسلمانى واجب است، زیرا در راستاى اعتراف وشهادت به رسالت اوست...». آن گاه تویجرى از احمد بن حنبل وموفق ابومحمّد مقدسى نیز همین ادعا را نقل مىکند.( اتحاف الجماعة، ج 1، ص 6.)
او در جاى دیگر مىگوید: «در ایمان به خبرهاى غیبى تواتر شرط نیست... بلکه هر خبر غیبى که به سند صحیح از رسولخدا (ص) ثابت شده ایمان به آن واجب است، خواه آن خبر متواتر باشد یا واحد، واین قول اهل سنّت وجماعت است...». آن گاه براى مدعاى خود به آیه نبأ تمسک کرده است.( همان، ص 7.)
دکتر محمد احمد اسماعیل مقدّم مىگوید: «هر حدیثى که به طور صحیح از رسول خدا (ص) رسیده ایمان به آن بر هر مسلمانى واجب است، واین از لوازم شهادت به نبوت ورسالت پیامبر اسلام است...».( المهدى و فقه اشراط الساعة، ص 24ù23.)
پرسش : حکم منکر حضرت مهدى(ع) وظهور او، در نزد اهل سنّت چیست؟
پاسخ : برخى از علماى اهل سنّت ایمان به خروج حضرت مهدى (ع) را واجب دانسته وبرخى دیگر منکر آن را کافر به حساب آوردهاند:
احمد بن محمّد بن صدیق مىگوید: «ایمان به خروج مهدى واجب، واعتقاد به ظهور او به جهت تصدیق پیامبر (ص) حتمى وثابت است...».( ابراز الوهم المکنون، ص 433.)
همین تعبیر از سفارینى حنبلى، ناصرالدین البانى، عبدالمحسن بن حمد( الاذاعة، ص 146.)( مجله التمدن الاسلامى، شماره 22، ص 643.)
العبّاد، نیز رسیده است.( مجله الجماعة الاسلامیة، شماره 3.)
فقیه شافعى ابن حجر تصریح کرده که انکار مهدى اگر موجب انکار سنت از اصل واساس گردد، سبب کفر مىشود، وهر کس چنین کند قتلش واجب است. واگر انکار، تنها به جهت عناد ودشمنى با ائمه اسلام است نه سنت، لازم است که او را تعزیر آشکار واهانت نمود تا دست از این کار بردارد...».( البرهان، ص 178.)
احمد بن محمد بن صدیق غمارى ازهرى در رابطه با احادیث مهدویت مىگوید: «این احادیث متواترند ومنکرین آنها بدعتگزار وگمراه به حساب مىآیند».( المهدى المنتظر، ص 5.)
پرسش : آیا اعتقاد به مهدویت مردم را از عمل خیر باز مىدارد؟
پاسخ : قبل از هر چیز باید عقیده به مهدویت وانتظار مهدى موعود (ع) را معنا کرد.
اگر مقصود از عقیده مهدویت آن باشد که انسان به انتظار ظهور کسى بنشیند که به سبب فراگیر شدن ظلم با ظهورش به تنهایى همه امور را اصلاح مىکند وما هیچ نقشى در ظهور او نداریم بلکه مىتوانیم با گسترش ظلم در ظهور او تعجیل کنیم، با این دیدگاه مىتوان گفت که اعتقاد به مهدویت انسان را از عمل خیر باز مىدارد.
ولى اگر برداشت ما از اعتقاد به مهدویت عقیده به ظهور کسى است که ما مىتوانیم با زمینه سازى براى او در ظهورش تعجیل کنیم واگر تأخیر در آن شده به جهت کوتاهى ما است، نه تنها این عقیده انسان را از عمل باز نمىدارد بلکه در عمل کردن به خیر نیز تشویق خواهد نمود، زیرا منتظران مصلح، خود افرادى صالح هستند. لذا در روایات اسلامى، انتظار فرج از مقوله عمل واز افضل اعمال امّت اسلامى به حساب آمده است.
نوشته شده توسط : آسمون